آقای چه

چ .همان چراغ قرمزی که بسیاری -بی توجه- از او رد شدند

آقای چه

چ .همان چراغ قرمزی که بسیاری -بی توجه- از او رد شدند

چ...
چراغ قرمزی که نباید ازش رد شد.
پس از ما رد نشین و یه مقداری از روز رو پشت چراغ ما بمونین.
باشد که اینجا موندن شما،حرکت رو برای دیگران هم راحت کنه:)

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عشق» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

بر این باورم که دو نوع اعتماد داریم. دومی ! اعتماد به جنس مخالف است برای ازدواج با او! و اولی هر اعتماد دیگری به جز دسته ی دوم! اگر از اعتماد به اولی زیان ببینی قابل جبران است، ولی اگر از دومی زیان ببینی، باز هم قابل جبران استJ اما نه به سادگی اولی. نباید سرسری به جنس مخالف اعتماد کرد (اعتماد برای یکی شدن با او). منظور از"سرسری" کور و کر شدن در راه دادن کسی به قلبتان نیست. گاهی با کلی شناخت، احتیاط، آزمایش و صرف زمان بسیار نیز کسی را "سرسری" برگزیده اید! وقتی دل به کسی می بندید ( قاعدتن منظور جو گرفتگی نیست!) و او را به عنوان جزئی از وجود خود می پذیرید، قاعدتن انتظار دارید طرف مقابل مانع رسیدن به اهداف فردی و اجتماعی تان نباشد. اگر پیش از او به پوچی مقطعی می رسیدید حال که آمده باید چیزی تغییر کند. پیش از او نیز احساس تنهایی مقطعی می کردید.حال که او آمده نباید لحظه ای احساس تنهایی کرد. باید تفاوتی باشد که اگر نباشد چه فایده ایست در آن؟

شاید این دید را بی اندازه ایده آل ببینید. من میانه ی بدی با رویا و ایده آلیسم و دست نیافتنی ها ندارم! پس ملالی نیست.

از روی دیگر، از آن جا که انسان البته اگر انسان باشد!- همواره در حال تغییر است، شاید بگوییم "اعتماد" به کسی برای یکی شدن با او مطلقن محال است چرا که شما و صد البته او- همواره در حال تغییر هستید. اهدافتان، نگاهتان به زندگی و کلی چیز دیگر با گذشت زمان تغییر می کند و شاید روزی تفاهم شما به تضاد بدل شود. ختم کلام اینکه : "اعتماد بکن ولی اعتماد نه!"

پی نوشت:این ها که نوشتم، برایم در مرحله ای بالاتر از ایده، و کمی پایین تر از یقین اند و از آن جا که انسان موجودی تغییر پذیر است بعید نیست که این دیدگاه نیز تا سال های دیگر تغییر کند.

نیک زیوید

  • آقای چه